جديد 95 نقد و بررسي بازي Prince of Persia

ساخت وبلاگ

جديد 95 نقد و بررسي بازي Prince of Persia


گاهي وقت ها، شرايطي پيش مي آيد که ما آدم ها را وادار مي کند به مغرور شدن. شرايطي که شايد يکسان نباشند، و حتي غروري از جنس يکسان را به ما هديه ندهند. اما قطعاً براي مدتي طولاني در يادمان خواهند ماند. مثل لحظه اي که اولين بيست زندگي‌تان را گرفتيد. مثل لحظه اي که تيم ملي ايران به جام جهاني صعود کرد و يا لحظه هايي که به هر دليل باعث شده اند غرور ملي و حس وطن پرستي در شما بيدار شود. بايد بگويم که اين حس حداقل از طريق رسانه هاي مختلف، خيلي کم تر از ديگر عرصه ها به ما منتقل شده است. در طول تاريخ يا با فيلم هايي مواجه بوده ايم که فرهنگ، هنر و دين ما را مورد نکوهش قرار داده اند و گاهي هم حتي به تمسخر گرفته اند. فيلم هاي سينمايي بزرگي که با هدف قرار دادن تاريخ ايران قصد در تخريب غرور ملي ما داشته اند و گاهي هم با نسبت دادن القاب زشت، سعي کرده اند ترس و وحشت از ايراني ها را در دل مردمان ديگر کشور هاي جهان بياندازند.
البته با شرايطي که رخ داده و ما در نشان دادن فرهنگ و تاريخمان جا مانده ايم، نمي توانيم انتظار هم داشته باشيم که به قول پدربزرگ هايمان اجنبي ها براي ما فيلم هاي خوب بسازند. هميشه هر کشور و تمدني سعي داشته تا از طريق رسانه و توانايي منحصر به فرد آن در کنترل ذهن ها، فرهنگ، علم و هنر خود را برتر و والا تر از ديگر تمدن ها به تصوير بکشد و نمي‌توانيم از اين جهت بر کسي خرده بگيريم.
اما درست بر خلاف اين موضوع، گاهي اوقات مرداني پيدا مي شوند که دل به فرهنگ و هنر کشوري ديگر مي بندند، آن ها قدم در راهي مي گذارند که منجر به درست به تصوير کشيدن آن فرهنگ منحصر به فرد مي شود. گاهي مردان و زناني پيدا مي شوند که عاشقانه به فرهنگ و تمدن مردمي دل مي بندند که از بدو تاريخ با عزت زيسته اند. بايد گفت که علاقه خالق اصلي سري شهزاده پارسي را نمي توان مورد عجيبي دانست. چرا که تمدن ايران و البته قصه هاي هزار يک شب (که يکي از اصلي ترين منبع ها براي خلق سري شهزاده پارسي بوده) پتانسيل بسيار زيادي براي تبديل شدن به محصولات رسانه اي از جمله بازي هاي رايانه اي دارند.
شايد يکي از معدود دفعاتي که با ديدن يک بازي رايانه اي دچار غرور ملي شدم، لحظه اي بود که فهميدم يک بازي رايانه اي بر اساس شهزاده اي پارسي ساخته شده. شهزاده اي که برخلاف خشايارشا در فيلم 300، نه با سيماي زنگي به تصوير کشيده شده بود و نه بربري بود که فقط قصد کشتن مردم را داشت. اين شاهزاده ساده و دوست داشتني، مردي قدرتمند بود که براي نجات مردمش هرکاري مي کرد.


prince-of-persia-2008

Prince of Persia 2008



شب هاي عربي، با چاشني ايراني!


سري شهزاده پارسي، از بازي هايي است که هميشه طرفداران مخصوص به خود را داشته، شايد بسياري از ما با سه گانه معروف شن هاي زمان با اين سريِ دوست داشتني آشنا شده باشيم و خاطرات اصلي مان را نبرد شهزاده با شن ها و عناصر زمان ساخته باشند. اما آغاز اين بازي هاي دوست داشتني باز مي گردد به سال 1989، زماني که اولين نسخه از سري با خلاقيت هاي عجيب و غريب آقاي جردن مچنر (Jordan Mechner) منتشر شد. مچنر که از کودکي عاشق قصه هاي هزار و يک شب بود، به عنوان اولين بازي رايانه اي اش، يک بازي ماجراجويانه در سبک پلتفرمر طراحي کرد که شخصيت و قهرمان اصلي اش، شاهزاده اي بي‌نام، از سرزمين پارس بود. بازي از نظر المان ها و عناصر داستاني اش، جز نام شهزاده پارسي، هيچ ارتباطي با سرزمين پارس و تاريخ ايران زمين نداشت. داستان بازي کاملاً بر اساس عناصر روايي هزار و يک شب و البته انيميشن علاءالدين ديزني نوشته شده بود. شهزاده قصه که مردي زنداني بود، براي نجات شاهزاده خانم بايد از سياهچال مي گريخت و پس از گذشتن از موانع بسيار به جنگ وزير جعفر مي رفت. مي گويند مچنر براي ساخت انيميشن‌هاي روان بازي اش که در آن زمان توجه هاي بسيار را به خودش جلب کرده بود. برادرش را مجبور به انجام تمام حرکات عجيب و غريب شهزاده مي کرد و بعد با استفاده از فيلم هايي که از برادرش گرفته بود دست به طراحي بازي مي‌زد. درست است که اين کار کمي ظالمانه به نظر مي رسد اما قطعاً او سعي داشته از داشته هايش به بهترين نحو استفاده کند. (حتي اگر منجر به شکستن دست و پاي برادر بيچاره اش مي شد.) با گذشت حدود چهار سال از انتشار نسخه اول، در سال 1993 دومين نسخه از سري با نام  Prince of Persia 2: The Shadow and the Flame منتشر شد، داستان اين نسخه درست 12 ساعت پس از بازي اول آغاز مي شد و به شب عروسي شهزاده با شاهدخت برمي‌گشت، جايي که جعفر به کمک نيرو هاي جادويي اش شهزاده را تبديل به فقيري بد چره مي کرد تا هيچ کس او را نشناسد. جعفر به واسطه همين ترفند خودش را به شکل شهزاده در آورد تا با شاهدخت ازدواج کند. اما شهزاده پارسي ما به راحتي تسليم نمي‌شد، او از مجلس گريخت و سفري را براي بازگرداندن و نجات شاهدخت از دست جعفر شروع کرد. شماره دوم هم دقيقاً مثل بازي اول موفق ظاهر شد و توانست سازنده ها را براي ساخت نسخه سوم تشويق کند. نسخه سوم در حدود شش سال بعد و در سال 1999 به عنوان  يک بازي سه بعدي با نام Prince of Persia 3D منتشر شد. سومين نسخه سري بازي هاي موفق شهزاده پارسي، چندان به مذاق منتقدان خوش نيامد و به نوعي، حسن ختامي بود بر فعاليت هاي شرکت کوچک مچنر در زمينه ساخت اين بازي ها. اما مچنر کوتاه نيامد و با پيوستن اش به يوبي سافت در سال 2001 تصميم گرفت تا سري را از نوع ريبوت کند و حاصل اين تلاش ها، شهزاده اي پارس تر بود، فقط کمي پارسي تر.


pop_0_pc_3

به افق چشم بدوز، شهزاده‌اي پارسي در راه است



صحبت از سري شن هاي زمان بسيار است و همه مي دانند که اين سري به عنوان يکي از بهترين بازي هاي سبک ماجراجويي در ذهن ما مخاطب ها باقي مانده اند، اما در اين سري ماندگار ما به هيچ وجه با داستاني پارسي رو به رو نيستيم که از دل افسانه ها و اساطير ايران زمين بيرون آمده باشند. بايد گفت که جز استفاده از آب به عنوان يک عنصر درماني و پاک، هيچ رد ديگري از فرهنگ ايراني در اين بازي به چشم نمي خورد، از معماري هاي عربي و هندي شماره اول تا معماري هاي گوتيک بازي دوم، ديگر از ماجرا ها و رخ داد هاي بابل و سبک معماري مخصوص ميان دو رود چيزي نمي گويم. بايد گفت که با اينکه شهزاده و ماجراهايش بسيار دوست داشتني ظاهر مي شدند، اما در واقع بازنمايي از کليت فرهنگ شرق بودند و نه سرزمين پارس. اين روند، گرچه آسيبي به ما نمي زد و ما کلي هم با قهرمان بزن بهادرمان حال مي کرديم، اما هيچ وقت آن حسِ غرور ملي را درونمان زنده نمي کرد.
با پايان يافتن سري شن هاي زمان، همه منتظر معرفي يک نسخه ديگر از اين سري بازي محبوب و دوست داشتي بوديم. يک بازي درست و حسابي که باز هم ماجراهاي شهزاده و بيچارگي هايش را برايمان بازگو کند. اما نتيجه کار، يک بازي عجيب و غريب و به شدت غير منتظره بود، بازي اي که همه را متعجب کرد و با طراحي هاي منحصر به فردش گوشه اي از تمدن ايراني را به تصوير کشيد.
Prince of Persia به عنوان يک نسخه مستقل از سري شن هاي زمان معرفي شد تا وظيفه خطير ريبوت کردن سري را بر عهده داشته باشد. اين بازي در سال 2008 منتشر شد و توانست نظر مثبت منتقد ها را به خودش جلب کند. نسخه سال 2008 شهزاده پارسي، بازي اي متفاوت بود که علاوه بر داشتن نام پارسي، عناصر تمدن و فرهنگ غني ايران زمين را هم در خودش جاي داده بود. اين بازي موفق شد با کسب ميانگين امتياز متاي 82، به عنوان يکي از موفق ترين نسخه هاي سري شناخته شود.


راه را نشان ده


هزاران سال قبل، وقتي هنوز جنگي بين خير و شر در ميان بود. اورمزد (نام ديگري براي اهورا مزدا) و مردمش، اهورا ها، توانستند اهريمن و زير دست هايش را شکست دهند و درون درختي مقدس زنداني کنند. پس از آن اورمزد، خداي پاکي که از پيروزي مردمانش مطمئن شده بود، از جهان انسان ها رفت. اهورا ها پس از هزاران سال ضعيف تر شده و در آخر سرزمينشان را ترک کردند، زماني که اهريمن در حال قدرت گرفتن بود و چيزي تا آزادي اش نمانده بود.
همانطور که مي بينيد، برخلاف سري شن هاي زمان، در اين نسخه حداقل با داستاني به شدت ايراني طرف هستيم، داستاني که با بهره گرفتن از عناصر دين زرشت و اساطير پارسي، روايتي زيبا و بسيار دلنشين از نبردي باستاني ميان خير و شر مي سازد.


845166-poppp3213

رابطه‌اي که ميان شهزاده و اليکا شکل مي‌گيرد قطعاً يکي از زيباترين روابط در بين بازي هاي رايانه‌اي است



در اين بازي، شخصيت انتاگونيست داستان، به قدري قدرتمند و زيبا به تصوير کشيده شده که حتي با اينکه فقط يک بار به طور مستقيم با او رو به رو مي شويم، همواره نفرت و انزجار از او را در قلبمان حس مي کنيم. اهريمن موجودي باستاني و خدا گونه است که هميشه طمع داشته تا قدرت اورمزد را تصاحب کند و با شکست دادن او دست به فتح جهان بزند. اهريمن در اين نسخه از سري محبوب شهزاده پارسي، به طور خيلي زيبايي از دل اساطير، افسانه ها و البته آموزه هاي زرتشتي بيرون آمده و درست مثل ذاتي که از او در شاهنامه مي شناسيم رفتار مي کند.
شهزاده قصه ما که اين بار فقط بيابان گردي بذله گو با صداي نولان نورث است، در پي پيدا کردن خرش (!) فرح! راه را گم مي‌کند و به طور اتفاقي با يک شاهدخت واقعي برخورد مي کند، اليکا. يکي از مردم اهورا که وظيفه به شدت خطرناک محافظت از اهريمن در زندانش را بر عهده داشته اند. اليکا با کمک شاهزاده از سرباز ها مي گريزد و به معبد مي رود. در آنجا با شاه، پدر اليکا مواجه مي شوند، مردي که با ضربه شمشيرش درخت زندگي، زندان هميشگي اهريمن، را از بين مي برد و بزرگترين نيرو شر در تاريخ را در جهان آزاد مي کند. پس از آن اليکا با گفتن اين واقعيت که تنها راه نجات جهان زنداني کردن دوباره اهريمن است شهزاده قصه ما را با خودش همراه مي کند. آن هم شهزاده اي را که بي خيال همه چيز فقط به دنبال گنج پيدا کردن است و هيچ اهميتي به سرنوشت ملت نمي دهد.
داستان اصلي و زيباي بازي جايي شوک اش را به شما وارد مي کند که متوجه مي شويد چهار ارباب شيطاني در جهان به وسيله اهريمن آزاد شده اند که فقط با نابودي آن ها مي توانيد باز اهريمن را به زندانش بازگردانيد. چهار ارباب که هرکدام به نوعي، نشان دهنده يکي از بزرگترين وسوسه هاي اهريمن و شيطان هستند؛ قدرت، جاودانگي، زيبايي و لذت. اولين ارباب با نام شکارچي شناخته مي شود. يک شاهزاده والا مقام که عاشق شکار بود اما کم کم از آن لذت نمي برد، اهريمن اما با وسوسه اي بزرگ سراغش رفت، شيطان روح شاهزاده را طلب کرد و در عوض قولِ شکاري را به او داد که لذتي بي وصف داشته باشد. دومين ارباب با نام کيمياگر شناخته مي شود، مردي که تمام عمرش را صرف يافتن راز جاودانگي کرد، او در سال هاي اخر عمر از اهورا مزدا عمري طولاني تر طلب کرد تا به کشف خودش پايان دهد اما اورمزد از دادن عمر بيشتر به او سرباز زد. درست در اين لحظه اهريمن با وسوسه اي بزرگ سراغ کيمياگر رفت و در عوض روحش به او عمري جاوان داد، عمري که به تباهي و نابودي کيمياگر گذشت. ارباب بعدي معشوقه نام داشت، زني قدرتمند که با خيانت به همسرش با مردان بسياري بود، او قدرت سياسي و ثروت بسياري داشت اما در آخر توسط يکي از زنان ديگر زيبايي اش را از دست داد، و باز هم اهريمن، با وعده دروغين زيبايي روح او را ربود. و اما آخرين ارباب مردي قدرتمند و شاهي پاک بود که شهرش را اسير دشمنان ديد و در عوض قدرت نابودي آن ها روحش را به اهريمن فروخت، اين ارباب که با نام جنگجو شناخته مي شود، پس از آزادي شهرش توسط مردم طرد شد، چرا که تبديل به وجودي ستمگر و ماشيني براي کشتار شده بود.


pop2008-7

اليکا با قدرت روشنايي، مي تواند اهريمن را از زمين پاک کند



اين چهار ارباب که هرکدام داستاني مخصوص به خود را دارند، يکي از بهترين نمونه هايي هستن که مي توان از آن ها به عنوان المان هاي پارسي در داستان بازي ياد کرد. چهار انسان که با وسوسه هاي شيطاني تبديل به موجوداتي اهريمني شده اند و حالا سرداران سپاه سياه ارباب تاريکي هستند. از ديگر المان هاي ايراني در اين بازي مي توانيم به نبرد خير و شر، وجود جنگي ميان خداي نور و خداي تاريکي، پاکي عنصر آتش و … ياد کنيم. با کمال احترام به سري بي نظير شن هاي زمان، بايد بگويم به ديدار ايراني ترين شهزاده پارسي مي رويم. جايي که سازنده ها با هنري ناب، راه ساخت يک بازي لذت بخش را به ما نشان داده اند. اين بازي، يکي از دفعاتي بود که در طول عمرم با ديدن يک محصول رسانه اي غرق در غروري ملي شدم.
در نقطه مقابل، بيش از آنکه شهزاده تازه به دوران رسيده و بذله گوي ما، که البته بسيار دوست داشتني است، نقش پروتاگونيست را داشته باشد، اين اليکا است که ترازوي نبرد را به سمت روشنايي و نور سنگين مي کند. اليکا صرفه نظر از قدرت هاي بسيار زيادي که دارد. در طول روايت بازي به قدري زيبا و کم کم خودش را در دل مخاطب جاي مي کند که در آخر عاشقش مي شويد. اين امر به لطف شخصيت پردازي عميق و ديالوگ هاي بسيار هوشمندانه او صورت گرفته، به طوري که اليکا به شدت دوست داشتني تر از شهزاده ظاهر مي شود و حتي نقص هاي شخصيت پردازي او را هم مخفي مي کند. اين شخصيت پردازي قدرتند در کنار داستان پردازي و شيوه روايي زيباي بازي، کاري مي کند که در آخر، و با پايان يافتن بازي، دل تنگ آن شويد. بدون هيچ شکي.


pop_s_036

اساسي ترين عنصري که بازي براي مقابله با اهريمن معرفي مي‌کند عشق است.



در مورد داستان درگير کننده و بسيار زيباي بازي، يک موضوع مهم ديگر هم وجود دارد، موضوعي که دليل اصلي آزادي دوباره اهريمن است، موضوعي به شدت زيبا و درگير کننده که به همه ثابت مي کند شاه، پدر اليکا، بيش از آن که درگير وسوسه اي شيطاني باشد، با دليلي منطقي دست به ازادسازي اهريمن زده، دليلي که شايد شما را هم مجبور به همين کار کند.


به نام اورمزد


گفتن از گيم پلي اين بازي سخت است، خيلي سخت. در ابتدا بايد بگويم که در POP2008 همه چيز با ظرافتي بي نظير سر جاي خودش قرار گرفته، از ترييب سکو ها بگيريد تا چک پوينت ها و حتي هوش مصنوعي. بازي از چهار منطقه بسيار وسيع تشکيل شده که هرکدام توسط يکي از ارباب هاي اهريمني کنترل مي شوند. وظيفه اصلي شهزاده و اليکا اين است که با پاک کردن نابودي اهريمن از زمين هاي تباه شده زندگي را باز هم به آن جا باز گردانند و با شکست دادن ارباب هاي تاريکي، دوباره اهريمن را زنداني سازند.


181809-pop4__4_

اين شهزاده همه کاره!



اما عنصر اصلي و لذت بخش اين هدف وجود حالتي غير خطي در گيم پلي است، شما با پيشرفت در هر منطقه مقداري لايت ارب (Light Orb) به دست مي آوريد و براي پيشرفت در هر منطقه نياز به تعداد مشخصي از اين ارب ها داريد. بايد بگويم که وجود داشتن نقشه اي تقريبا آزاد باعث مي شود که مدام از منطقه اي به منطقه ديگر برويد و با جمع کردن ارب هاي بيشتر راه را براي پيشروي خودتان هموار کنيد. اکثر محيط هاي بازي حالتي سکويي و شناور دارند که شهزاده را مجبور مي کنند از توانايي هاي منحصر به فردش در رشته پارکور و حتي فراتر از آن بهره بگيرد. مانند همه نسخه هاي سري شهزاده پارس، اين بار هم شاهزاده تقلبي قصه ما مي تواند بپرد، از ديوار راست بالا برود و مهم تر از همه، روي ديوار راست بدود. نکته مهم تر در اين بازي اين است که اين دفعه شهزاده اليکا را هم در کنارش دارد.
اليکا در ابتداي امر شايد به عنوان يک يار کمکي و همراه زياد به مذاقتان خوش نيايد. اما بايد بگويم اين دختر پارسي لاغر اندام که گهگاهي هم فارسي صحبت مي کند، قطعاً يکي از بهترين شخصيت هاي کمکي در طول تاريخ است. گذشته از شخصيت پردازي بي نظير اليکا. هوش مصنوعي او و مکانيک هاي وسيع گيم پلي که فقط و فقط با کمک او انجام مي شوند. از دختر پارسي ما ياري بسيار کار آمد ساخته. سازنده ها حتي به اين هم بسنده نکرده اند و با طراحي سيستم چک پوينت هاي بازي بر اساس اليکا شاهکار نهاييي‌شان را خلق کرده اند. سيستم چک پوينت هاي بازي به اين صورت کار مي کند که با هربار سقوط از سکو ها و يا شکست در مبارزات، شهزاده در حالتي بسيار خطرناک و نزديک به مرگ قرار مي گيرد، اما اليکا بلافاصله با استفاده از قدرت نور او را از مرگ نجات مي دهد و به جريان بازي باز مي گرداند. شايد عده اي تصور کنند که اين سيستم با حذف کردن عنصر مرگ و صفحه معروف Game Over در بازي، چالش اصلي آن را از بين برده. اما در جواب بايد گفت که اين خلاقيت سازنده ها بوده که به جاي نشان دادن يک صفحه نفرت انگيز، صحنه اي از نجات داده شدن توسط اليکا را رو به رويمان بازسازي مي کنند تا هربار که اشتباهي کرديم، پشتمان گرم باشد و بيشتر عاشق اليکا شويم. در توضيح بايد بگويم که اين سيستم اصلا حس چالش برانگيز بودن بازي در پلتفرمينگ را از بين نبرده، چرا که اليکا در واقع شما را زنده نمي‌کند، او فقط نقش ميانجي گري را دارد که شما را به چک پويت قبلي مي رساند، همين و بس.


prince-of-persia-20081126005253698

اليکا هيچ وقت شما را تنها نمي‌گذارد، هيچ وقت!



بسياري از معما ها و سکو بازي هاي موجود در محيط توسط شهزاده و اليکا، با همکاري دو نفره حل و فصل مي شوند، از معماهاي محيطيِ مربوط به عبور از يک سکوي خاص گرفته تا معماهاي چالش برانگيز داستاني. سکو بازي هاي با فاصله تر و خطرناک تر که اليکا به تنهايي از پسشان بر نمي آيد، جايي است که شهزاده دينش را ادا مي کند، اليکا با سوار شدن بر شانه هاي تنومند شهزاده پارسي، با کمک شما موانع و سکو هاي بسياري را پشت سر مي‌گذراد. در واقع اين همکاري به  طور زيبا و متقابلي طراحي شده و گاهي اوقات هم شهزاده براي عبور و پريدن از فواصل بسيار زياد به کمک قدرت نور اليکا نياز مبرمي دارد. سکوبازي ها در POP2008 به بهترين نحو طراحي شده اند و با وجود مکانيک همکاري بي نقص بين شهزاده و اليکا يکي از لذت بخش ترين تجربه ها در بين بازي هاي پلتفرمينگ را مي سازند. اين همکاري بسيار دوست داشتني با وارد شدن صفحه هاي رنگي به گيم پلي سکوبازي کامل تر و مفرح تر مي شود. هر کدام از صفحه ها با رنگي خاص مشخص شده اند که توانايي خاصي را به شاهزاده مي دهند. مثلا صفحه هاي سبز توانايي بالارفتن و چسبيدن به ديوار ها را به شهزاده مي دهند و صفحه هاي زرد با کمک پرتابي بسيار قدرتمند توانايي پروازي محدود را به شهزاده اعطا مي کنند. با وجود اليکا و حضور هميشگي او در گيم پلي، هيچ وقت حس نخواهيد کرد که او مزاحم شماست و بايد صبر کنيد تا به شما برسد. او هميشه در بهترين نقطه حضور دارد و بيشتر از آن که دردسر ساز باشد کمک مي کند. اين کمک حتي به ميان مبارزات و اکشن بازي هم کشيده مي شود.
مبارزات بازي بسيار متفاوت از شماره هاي قبلي سري شهزاده پارسي طراحي شده اند. در نسخه 2008 شهزاده هربار فقط و فقط با يک دشمن مي جنگند. دشمني که سرسخت است، به درستي دست به حمله مي زند و با هوش مصنوعي خوبش شما را به چالش مي کشد. در روند مبارزات مي توانيد از شمشير شهزاده براي ضربه زدن، دستکش قدرتمندش براي گرفتن و از همه مهمتر؛ از اليکا براي انجام چند ضرب هاي پشت سرهم بهره ببريد. اين همکاري بي نظير با اليکا در مبارزات واقعاً يکي از زيبا ترين و لذت بخش ترين مکانيک هاي بازي است. با ترکيب کردن حرکات شمشير و دستکش با اليکا مي‌توانيد فنوني زيبا و البته به شدت تاثير گذار را به اجرا بگذاريد که بيشتر از دشمن ها روي چشم هاي شما اثر مي کند. اين فنون به قدري زيبا و چشم نواز هستند که گاهي اوقات فقط و فقط به خاطر استفاده از آن ها دعا مي کنيد کاش بازي مبارزات بيشتري داشت.


pop2008-8

مبارزات بسيار عالي طراحي شده‌اند… حيف که زيادي آسان هستند



در مورد بخش گيم پلي بازي بايد بگويم که واقعاً جز آسان بودن بيش از حدش هيچ نقصي ندارد. روند و ريتم سکوبازي ها بسيار عالي هستند و هيچ سکويي در بازي وجود ندارد که ريتم زيباي بازي کردن شما را خراب کند، سازنده ها حتي براي حفظ ريتم و سرعت گيم پلي دست به ساخت سيستم چک پوينت جديدشان زده اند و کاري کرده اند که از تک تک لحظه‌هاي پريد و گرفتن و بالا رفتن لذت ببريد. يکي از مکانيک هاي اضافه شده به پلتفورمينگ بازي، توانايي چسبيدن شهزاده به سقف است، بر روي بسياري از سقف ها و ستون ها دستگيره هايي وجود دارند که شهزاده با گرفتن آن ها مي تواند به مسيرش ادامه دهد و اليکا را هم روي پشتش حمل کند. اين مکانيک جديد جداً زيبا طراحي شده و چالش هاي زيبايي به بازي اضافه مي کند. از نظر من، شايد يکي از مهمترين عناصر در بازي هاي ماجرايي و پلتفورمينگ دوربين باشد. دوربين در اين بازي ها نقشي اساسي دارد و بايد به گونه اي رفتار کند که به هيچ وجه باعث گيجي و سردرگمي در بازي کننده نشود، از سوي ديگر زاويه هاي دوربين بايد طوري تنظيم شوند که مدام راه را به بازي باز ها نشان دهند و کاري کنند که آن ها مسير اصلي سکو ها را گم نکنند. سازنده ها براي ساخت چنين دوربيني در اين بازي چالش بسيار عظيمي را پشت سر گذاشته اند. چرا که بر خلاف بسياري از بازي هاي اين سبک، اينبار نقشه وسيع POP باعث مي شد که مسير هاي متفاوتي براي سکوبازي در طول گيم پلي وجود داشته باشد و دروبين بايد به گونه اي طراحي مي شد که با يک نما تمامي اين مسير ها را پوشش دهد. بايد بگويم که سازنده ها از اين چالش بزرگ تا حد بسيار زيادي سربلند بيرون امده اند. دوربين به هيچ وجه در ميان سکوبازي هاي شما ديوانه وار رفتار نمي کند و باعث نمي شود که راهتان را گم کنيد. اين دوربين کار آمد به درستي زاويه هاي بسيار خوبي را پوشش مي دهد و در بين سکوبازي ها هم در جاي درستي قرار مي گيرد. از همه مهم تر اين است که به لطف همين دوربين خوش دست و کار آمد، بسياري از زيبايي هاي گرافيکي بازي به تصوير کشيده مي شوند.
با همه اين صحبت ها به نظر مي رسد که گيم پلي بازي هيچ نقصي ندارد، اما هيچ بازي اي کامل نيست. يکي از نقص هاي اساسي اين بازي بسيار زيبا، عدم وجود چالش هاي عظيم در مبارزات است. سکوبازي هاي بسيار زيبا و چالش برانگيز طراحي شده اند وبه لطف سيستم چک پويت هوشمندانه بازي به هيچ وجه روي اعصاب نمي روند. اما در مقابل به خاطر وجود داشتن اليکا و چندضرب هاي ترکيبي اش با شهزاده، هر دشمني در عرض چند دقيقه بايد پا به فرا بگذارد، حال مي‌خواهد شکارچي اي تباه شده باشد يا پادشاهي که مردمش را ترک کرده، هيچ کدام از دشمن هاي قدرتمند بازي توان رقابت با تيم شگفت آور شهزاده و اليکا را ندارند و اين موضوع از هيجان و چالش بازي کم مي کند.


2456456562456

همکاري، اصلي ترين عنصر گيم‌پلي بازي است



از طرف ديگر همان دوربين کار آمد و دوست داشتني در مواجهه با صفحه هاي زرد رنگ، صفحه هايي که توانايي پرواز ريلي را به شهزاده مي دهند، بسيار بد عمل مي کند و چرخش بي موقع اش باعث مي شود در همان ابتداي مسير نتوانيد مقابل اجسام رو به رويتان جا خالي دهيد و بيفتيد پايين، بعد هم با کمک اليکا مسير را از نوع شروع کنيد. بايد اعتراف کنم که اگر و فقط اگر بازي کمي چالش برانگيز تر ظاهر مي شد و از آسان بودن بيش از حدش مي کاست، مي توانست به عنوان يک شاهکار در تاريخ ثبت شود، گيم پلي طولاني و سکوبازي لذت بخش، مکانيک هاي همکاري و هوش مصنوعي بي نظير اليکا راه را براي تبديل شدن به يک شاهکار به اين بازي نشان داده بودند، اما حيف که وسوسه اهريمن زيبا تر بود…!


قدم زدن در يک تابلو نقاشي


حرف زدن در مورد گرافيک بازي گذافه گويي است. چرا که اين بازي به علت طراحي هاي هنري بي نظير و گرافيک فني بدون مشکل اش، واقعاً هيچ حرفي براي گفتن باقي نمي گذارد. سرزمين باستاني ايران در اين نسخه از شهزاده پارسي، بالاخره به درستي و با دقت ساخته شده است. محيط ها پر شده اند از المان ها و عناصر معماري و فرهنگي ايراني. در واقع طراحي و گرافيک هنري بازي به لطف تکينک سل شيد، به شدت شبيه به سبک نقاشي کهن ايراني يعني مينياتور طراحي شده است. تمامي محيط ها با اين تکنيک شبيه به يک اثر هنري زنده رفتار مي کنند. زمين هاي تباه شده به وسيله رشته هايي زيبا و البته ترسناک از نيروي اهريمني گرفتار شده اند و با آزاد کردن آن ها سبزه و زيبايي آرامي جايشان را مي گيرد؛ همه محيط هاي بازي طراحي دوگانه اي دارند و همه آن ها را هم در تسخير اهريمن و هم در حالت آزاد شده و آرام خواهيد ديد، تفاوت در ميان اين دو نوع طراحي چندان زياد نيست، اما به علت توجه بي حد و حصر سازنده ها به جزييات ريز است که  وجود اهريمن در زمان تاريکي را دقيقاً حس مي کنيد و درست پس از دور کردن او نفس راحتي مي کشيد. علاوه بر محيط هاي خارجي تعداد محدودي محيط هاي داخلي در بازي وحود دارند که همگي به زيبايي هرچه تمام تر طراحي شده اند. شايد مهمترين عنصر اين طراحي زيبا همان الهام گرفته شدنش از تکنيک مينياتور باشد، تکنيکي ظريف که استادانه مي تواند فضاهاي زيبا و البته فانتزي را به تصوير بکشد. محيط هاي بازي وسيع و اکثراً شناور هستند. با نوري دلنشين که از آسمان مي تابد و فضا هاي سبز و زيبايي که چشم هايتان را نوازش مي کند.


pop_s_025

بي‌شک با يک تابلو نقاشي طرفيم، بدون شک!!!



و درست وقتي که چشم از محيط ها بر مي داريد، جزييات طراحي شخصيت ها ميخکوبتان مي کند. شهزاده با آن طراحي لباس پر جزييات يکي از خوش تيپ ترين قهرمان هايي است که در طول عمر بازيباز بودنم ديده ام، مردي تنومند، با يک شمشير قوص دار يک تکه و يک لبه که درونمايه هايي از شمشير هاي عصر زنديه و صفويه را در خود دارد، با لباسي زيبا و البته آن دستکش عجيب و غريب که کمک بسيار زيادي به او مي کند. در سوي ديگر ماجرا اليکا حضور دارد، دختري که برخلاف شهزاده لباسي ساده به تن کرده که از شدت جزييات و زيبايي اش دهانتان خشک مي شود، اليکا ظاهري ساده تر نسبت به شهزاده دارد اما سادگي او با همراه شدن افکت هاي جادوي نور و قدرت پاکي، به قدري زيبا و دلنشين است که از هر لحظه بازي پوستري زيبا مي سازد. حالا تصور کنيد اين دو شخصيت پر جزييات در آن محيط بي نظير و به شدت زيبا پرسه بزنند و بازي از شما بخواهد سکو بازي کنيد. در واقع اما گيم پلي آسان و سهل بازي اين فرصت را به شما مي دهد که از تمام استعداد هاي گرافيکي اش بهره ببريد، مي توانيد مدت ها در يک موقعيت بايستيد و فقط خيره شويد به دنياي زنده و البته نقاشي شده اين بازي زيبا.
مورد ديگري که به شدن نظر من را جلب کرد، طراحي بي تکرار دشمن هاي بازي بود، درست است که تعداد اين دشمن ها بسيار کم است، اما طراحي آن ها و هرکدام از ارباب ها به بهترين نحو صورت گرفته، شخصيت جنگجو يکي از زيباترين و پرجزييات ترين غول آخر هايي است که در بازي هاي رايانه اي ديده ام. افکت زيبايي اهريمن که دور تا دور دشمن ها را فرا گرفته و با حالتي زنده سعي مي کند به سمت شما هم يورش ببرد، شمشير ها و سلاح هاي عجيب و غريب دشمن ها و بسياري از موارد ديگر که باعث مي شوند از نگاه کردن به اين بازي خسته نشويد.


b10

حتي سکوها و معماهاي بازي هم بسيار زيبا هستند، به جزييات دقت کنيد!!!



در بخش صدا گذاري بازي همانند بخش هاي ديگرش غني است. صداپيشه شهزاده که معرف حضورتان هست، جناب نولان نورث عزيز، مردي که وظيفه صداپيشگي نيتن دريک افسانه اي را هم در کارنامه دارد. درست است که همين انتخاب نولان نورث و سعي در بذله گو کردن شاهزاده باعث شده تا بخش هايي از شخصيت او به درستي به مخاطب شناسانده نشود و ناقص بماند. اما اين موضوعي است که به نويسنده ها مربوط مي شود و بايد گفت که نولان نورث وظيفه اش را به نحو احسن انجام داده. در سمت ديگر ميدان کاري والگرن (Kari Wahlgren) وظيفه اي بر عهده داشته که بسيار بسيار دشوار تر از صداپيشگي شهزاده است. او نقص شاهدخت اليکا را در بازي بر عهده دارد. کاري براي ايفاي اين نقش استثنايي مجبور بود چند کلمه اي به زبان فارسي صحبت کند که حسابي دل ما ايراني ها را شاد کرد. بايد گفت که او خيلي عالي از پس اين نقش برآمده و بخش مهمي از پرداخت شخصيت زيباي اليکا را بر عهده گرفته است.
موسيقي ها در بازي زيبا هستند و معمولا قطعاتي آرامش بخش و همگام با فضاي بازي را شامل مي شوند، قطعه هايي که گاهي تم شرقي و حتي ايراني به خودشان مي گيرند و زيبايي محيط شگفت آور بازي را صد چندان مي کنند. اين قطعه ها در کنار افکت هاي صوتي عالي بازي، تجربه اي گوش نواز از شهزاده پارسي را ارائه مي کنند.


پارسي ترين شهزاده … 


با وجود انتقاد هاي فراواني که به بازي شد و فاصله بسياري که اين نسخه از ريشه هاي سري گرفته، به نظر بسياري از منتقدان و البته محقق ها، اين نسخه از شهزاده پارسي، پارسي ترين بازي ساخته شده در سري است. وجود داشتن عنصر مهمي مثل زندگي بخشيدن به جاي کشتن که در اين بازي استفاده شده و احترام بي حد و حصر به طبيعت، يکي از مهم ترين آموزه هاي فرهنگ و تمدن ايران است. در اين بازي ارزشمند فقط با شخصيت هايي رو به رو نمي شويم که فارسي حرف مي زنند و خودشان را ايراني مي دانند، اين بار به طور دقيق با شخصيت هايي طرف هستيم که خصوصيت هايشان از دل فرهنگ ايراني بيرون کشيده شده. مرد ولگردي که خرش را گم کرده و براي هيچ کسي ارزش قائل نيست، اما همين که سرزمينش را در خطر اهريمن مي بيند، به سفري خطرناک مي رود تا ناجي کشورش باشد. با اليکايي طرف هستيم که يکي از بهترين کرکتر هاي مونث در دل بازي هاي رايانه اي است، زني قدرتمند که با وجود همه بدي هاي پدرش هنوز به او احترام مي گذارد و هيچ وقت وظيفه خطيرش را فراموش نمي کند، دختري فداکار و قوي که نمادي از يک زن ايرانيست و در آخر شاهي که براي کارهاي بدش هم دلايلي قابل قبول دارد. داستان بازي پر شده از عناصر مربوط به فرهنگ ايراني، اما علت اصلي خوب بودن آن قطعاً پيچش هاي به موقع و گره هاي زيباي داستاني است. از سوي ديگر گيم پلي بازي آنقدر بي نقص ظاهر مي شود که يک تجربه عالي و البته تکرار نشدني را رقم مي زند، گيم پلي اي که به علت عدم وجود چالش و برخي کم کاري ها در کنار شاهکار ها جاي نگرفت. اين بازي، جدا از برانگيختن غرور ملي، حسي رضايت بخش را يادمان مي آورد، حسي شبيه خاطرات گم شده بازي هاي قديمي.


prince-of-persia-2008

پيش نمايش بازي تريلر ابتد...
ما را در سایت پيش نمايش بازي تريلر ابتد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bwolf144grz1a بازدید : 120 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 10:14